دو دو براي پسرم
محرم امسال عمو ميرپنج برات طبل خريده بود كه با استقبال شما مواجه شد هر جا ميرفتي ميگفتي دودو خلاصه شما دودو تو پاره كردي ماهم مجبور بوديم از قابلمه و تشت براي سرگرم شدن شما استفاده كنيم منم خيلي گشتم ولي طبل كوچيك پيدا نكردم هر جا اسباب بازي فروش بود سر ميزدم ولي طبل نداشتن تا پريروز چوب شكسته طبلتو پيدا كردي رفتي به مادانا گفتي مامي دودو حتين (حسين)ياد محرم افتاده بودي منم تصميم گرفتم هر طور شده برات پيدا كنم تا يكي از همكاراي مامان گفت كه تو وليعصر انتشارات آموزش ديده منم زنگ زدم ديدم دودو دارند منم برات سفارش طبل و فلوت دادم خلاصه با داستاني كه با خاله مژه درست كرديم همون همكار مامانو فرستاديم وليعصر تا برات دودو بخره بعد از ظهر و خ...
نویسنده :
مامان الهام
13:44